نشانه هایی به قدمت زمان

نشانه هایی به قدمت زمان

مینو خواجه الدین | ۱۳ دسامبر ۲۰۱۱

از سال های هشتاد میلادی به بعد با مهاجرت هایی که در سطح جهان اتفاق می افتد، تعداد زیادی از هنرمندان چینی، آسیایی و خاورمیانه برای یافتن آزادی و شرایط مناسب برای فعالیت هنریشان به سوی غرب حرکت می کنند. این واقعه موجب بده بستان فرهنگیی می شود که تاثیراتش بر فرهنگ غرب دیگر بارز تر از آنست که بتوان نادیده اش گرفت. گاهی موفقیت این هنرمندان چنان عمق و ابعادی به خود می گیرد که هنر غرب را به کنکاش وا می دارد. جهان دیگر جهان یک سویه ی غرب نیست. شرق در عرصه ی هنر حرف هایی برای گفتن دارد که خود کم کم به معیارهای سنجشی برای هنر تبدیل می شود. بهروز نقی پور یکی ازین هنرمندان است او سال 1990 کشورش ایران را ترک می کند و درهلند اقامت می کند.

فضای بازغرب به او این امکان را می دهد که تمامن خود را وقف هنر کند و ازین راه به ابعاد و امکانات گسترده ی نقاشی و در کنار آن عکاسی و موزیک دست یابد و ازین طریق هنر برای او به ضرورتی تبدیل می شود که از زندگی او جدایی ناپذیر است. اگر بخواهیم به آثار بهروز به شکل تاریخی نگاه کنیم در آن روندی می یابیم که آغازش با نقاشی فیگوراتیو است. اما فورم ها در این نوع از کارهای بهروز به حدی آبستراهیرن می شود که گاهی به مرز آبستراکسیون می رسد.

این سری از کارهای نقی پور یابه شکل اچینگ و یا نقاشی روی بوم اجرا شده اند. ما در این کارها با هنرمندی متفکری روبرو هستیم که با نقاشی به فلسفه می پردازد. این سری از کارها شاید بتوان گفت ویژگی اتو بیو گرافیک دارد. در گیری انسان با دنیای درون خویش از یک سو و از سوی دیگر پرداختن به مفاهیم کلی روانشناختی و فلسفی و بازتاب آن در خود و در اثر.

بهروز خودش در این مورد می گوید: « به تصوير کشيدن رازهای درونی انسان و مفاهيمی مثل زندگی، مرگ، عشق، تنفر، اعتقاد، غم، شادی، ضعف، قدرت …» در این کارها ما فیگورها ی انسان یا عناصری از طبیعت را می بینیم که بطور واقعی نقاشی شده اند اما از آنجایی که در کنتکسی غیر واقعی قرار می گیرند، از آن ها آشنایی زدایی می شود. این ویژگی سورالی است که عادت های بینایی و فکری معمول را تکان می دهد و گاه به هم می ریزد. تم این کار ها عمدتن درگیری های انسان با درون خود و نوعی به تصویر کشیدن اندیشه ها و کنکاش های فلسفی این هنرمند است.

دوران بعدی کارهای او که عمدتن از سال ۲۰۰۰ شروع می شود نظر به انتزاع دارد. بهروز در مورد این دوره از کارهایش چنین می گوید: «خود را به تأثیر نقش حاصل از رنگ، خط، بافت، ترکيب، ساخت، کنتراست، بالانس و . . . روی صفحة سفيد دوک می سپارم. چرا که هر ذره از آن هزاران راز نا گفتة درونی را در بر دارد.». از ویژگی این دوره از آثار بهروز نقی پور وارد کردن عنصر خط ، زبان در فرم و بزیر سوال بردن مفاهیمی چون عقاید دینی، تاریخی و فرهنگی به لحاظ محتواست. این ویژگی ها دقیقن با ویژگی هنرمندان شرقی ساکن اروپا در سال های ۸۰ همسو است که کار این هنرمندان را از معاصران خود مشخص می سازد و به نوعی به یکی از سبک های نقاشی معاصر شخصیت می بخشد. بهروز نقی پور با سود جستن ازنقش و نگار های اسلامی، خط فارسی، رنگ های تیپیک اسلامی مثل سبز تورکیس، فیروزه ای، آبی لاجوردی از یک سو و از سوی دیگر به چالش کشیدن زبان تصویری غرب جهان تصویریی می سازد که منحصر به فرد است. او ازین طریق نه تنها عناصر هنری کشور بومی خود را در کارهایش دخالت می دهد بلکه المان های نقاشی غرب را از نظر دور نمی دارد. او دراین سری از کارهایش با به کار بردن خط فارسی در فرم درارتباطی جدید در عین اینکه از فرهنگ بومی خود فاصله می گیرد اما در فرم و فرهنگ غربی نیز حل نمی شود. او از دیدگاه هنربومی حرکت می کند اما این بدان معنیا نیست که عناصر تصویری را به عین از فرهنگ فارسی وارد نقاشی هایش می کند بلکه از طریق برخودی تحلیلی به آن ها به ارتباط ها و نشانه های تصویری نوینی دست می یابد که معنای سنتی این عناصر بومی را تغییر می دهد. او ازین راه به زبان تصویری میان فرهنگیی دست می یابد که برای انسان جهان امروز می تواند قابل دسترسی باشد. این موضوع به کارهای نقی پور ویژگیی فرا مرزی می دهد.

پرداخت بهروز به موضوع های فلسفی، مذهبی، فرهنگی نیز از کنتکس خود جدا می شوند و و در فرمی کاملن آزاد از طریق بازی و تجربه ی با رنگ و مواد بیان می شوند. این آشنایی زدایی تا حدی پیش می رود که درک تعریف شده از رنگ ها ی مشخص اسلامی یا شرقی ارزش های سنتی به هم می ریزد و ما را با سوال های فلسفی ـ اجتماعی نوینی درگیر می کنند. می توان گفت که آثار آبستره ی بهروز فزون بر عناصر زیبایی شناسانه اش دنیایی از سوال و کنکاش را به روی ما باز می کند که گاهی بطور شگفت انگیزی پیچیده اما در دسترس است.

زمان در کارهای بهروز زمانیست ناپایدار و گذارا. مفهوم گذرا بودن فقط به زمان محدرد نمی شود بلکه به تمام آنچه که هست. همه چیز در حال شدن است. چنین مفاهیم انتزاعی در نقاشی انتزاعی بهروز عینیت می یابند. به بیان خود هنرمند :

« محتوای کارهای من برداشتهای شخصی من از دنیای اطرافم می باشند:

دنیای گذشته، دنیای حال، دنیای آینده، دنیای اینجا، دنیای آنجا، دنیایی که خیالم به آن سفر میکند. …»

آثار بهروز ابعاد مکان را نیز در هم می شکند. دنیای او نه اینجاست و نه آنجا بلکه دنیاییست که او در خیال به آن سفر می کند. به این ترتیب زمان و مکان در انتزاع واقعیت خود را می یابند. او زمان و مکان را به تصویر نمی کشد بلکه ایده های این مفاهیم را به تصویر می کشد. نور در کارهای نقی پور برای تعیین ساعت روز نیست بلکه به ما این امکان را می دهد که از ابعاد زمانی ملموس بیرون آییم و به زمانی بی پایان و به قدمت تاریخ نزدیک شویم. تاریخی که سراسر داستان حس ها و دنیای درون انسان سرگشته است. تاریخی که با استفاده از رنگ های اخرایی ـ قهوه ای گذشت زمان و کهنگی را الغا می کند. بافت Texture کار ماهیتی دستخورده، دستکاری شده و موزه آل به خود می گیرد. استفاده ی از پاپ ماشه که خود ماده ایست قدیمی به کاراکتر تاریخی تاکید می ورزد. تعدادی از این کارها شخصیتی معمارگونه architektual دارند که بیننده با نگاه کردن به آن خود را در مقابل خرابه های باستانی یک تمدن می یابد. مفاهیم همچون افتخار، شجاعت، قدرت و ضعف گاهی به گونه ای طنز آمیز به کنکاش گرفته می شوند. این طنز در مفهوم این آثار نهفته است که فقط از راه درگیر شدن با آن ها و به تبع آن با خود هنرمند قابل درک است. طنز سیاهی که دراوج جدی بودنش شاید حس سبک شدن به بیننده می دهد. نوعی معما که برای حل آن فقط باید به درون خود رجوع کرد و مفاهیم روزمره شده را بار دیگر از نو تعریف کرد. او هرلحظه معمایی برای حس و اندیشه ی بیننده طرح می کند. این معما ها نه تنها در سبک نقاشی او که به دلیل آبستره بودنش خواه ناخواه این ویژگی را داراست بلکه در نحوه ی پرداخت کارهایش نیز ملحوظ می دارد. شعری فارسی با حروف لاتین روی بوم نقش می بندد.این نوع پرداخت نه تنها هر لحظه از آنچه که معمولیست خرق عادت می کند بلکه از نظر ایده ی هنری نیز به انتزاع می رسد. در اینجا هم بیننده ی بومی و هم غیربومی با «مسئله ای» روبه روست که  به دلیل آبستره بودن کار فقط از راه حس می تواند به آن نزدیک شود یا به آن دست یابد. نقی پور ازین راه فرم را از معنا و محتوا خالی می کند وآن ها را به نشانه های تصویریی تبدیل می کند که در دنیای نقاشی جهانی می شوند. می توان گفت که کارهای بهروز نقی پور به قدمت انسان و به وسعت جهان این انسانند.

مینو خواجه الدی

Minoo Khajeh Aldin Visual artist, Art Critic, member of the German – Austrians GEDOK Artists Association Bildende Künstlerin Mitglied GEDOK Niedersachsen

http://www.facebook.com/pages/Minoo-Khajeh-Aldin-page-مینو-خواجه-الدین/274134619302867

December 2011 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *