تپیدن در نقش مایه ها

تپیدن در نقش مایه ها

هنگامه عابدین | ۱۵ اسفند ۱۳۹۲

به بهانه ی نمایشِ نقاشی های “بهروز نقی پور” در هلند

1538675_611946725507810_95768903_n

آن چه در اولین ” نگاه” از مرور بر دوره های کاریِ “بهروز نقی پور” آشکار و بلافاصله جلوه می کند، همه ی آن چیزی است که من به آن می گویم “شرافتِ سخت عریان”.شرافت – صداقت وعهد دیرینه ای که گویا هنرمند از دیرباز با خودش بسته و هنوز به آن پای بند است. دیرینه وکهن همچون بافتِ زمُختِ کارهایش تو گویی “رَدِّ زمان” از هیچ دوره ای نگذشته، مگر آن که پیش از آن از نقاشی های او “گُذر” کرده باشد. عدم شیفته گی و مسخ شده گی اش به ”جریان”و نهضت – عدم سرسپرده گی به هر دوره، اثر، و یا هنرمندی اگر چه همراه با آگاهیِ بارز او از همه ی این هاست، اما او را هنرمندی به غایت بی تکلف و بی ادعا و وفادار مانده به کنش ها -باور ها- و نگره ها ی فلسفی- فردی و جستجوگری بر چگونگی و چرائی ِ هستی شناسی نشان می دهد. گاه در پَس و پُشتِ بافت های  زُمُخت و سخت، دلنازکیِ عمیق ِ ریشه دارش درپسِ “نقش مایه” های رنگینِ ملایمِ آرام و گاه حس آلود  ناگهان “لو” می رود که بیش و کم نشانی از ردّ “ملیت و قومی” اوست.

69550_612643565438126_603655014_n1557600_612643722104777_917800555_n

در فضای به شدّت مدرن ِ جهانِ نقاشی ” بهروز نقی پور” ترکیب بندیِ ملایم رنگی، بی اعتنا به فضا و علی رغمِ قالب “آرکائیک” که در بر گیرندهٔ دوره های مقرر زمانی است، جوری“بی زمانی” را هم همزمان تداعی می کند. نوعی اضمحلال و استحاله در قالب ِ بافت کهنه و تَرَک ها در آمد و شدی میانِ تولدی نو و قطعیت مرگ زمان و بی زمانی را هم به سیطره گرفته …. آن جا که در کار های “فیگوراتیو” حتی آن گاه که با سایه هاش “بازی” می کند و حتی با آن ها “گلاویز” می شود، و چه در آبستره ها، بی هیچ نشان از هیجانِ آنی، شاهدِ حاصل یک عمر تجربه- فرهنگِ عمیقِ بصری-آگاهی از چرخهٔ حیات و روند کیهانی- هویتِ قومی، فلسفی و فرهنگ فردی از او خواهیم بود. در هزاره ای که “هنرمند” دست از ایمانِ فردی شسته و در بندِ پسند و سلیقهٔ جمعی است، او همچنان برعهدِ استواری بر کنش فردی و هنرمندانه اش (و در شگفتی ،هم در تعامل با جهان) بی آنکه اثرش ملغمه ای از آمیزه های امروزی باشد، وفادار مانده. “نوشته- خط” در کار های او نه به مثابهٔ “خط نویسی” که بیشتر خط-خاطره ای قدیمی است. در نهایت چه بخواهیم، چه نخواهیم، نقاشی های بهروز نقی پور با (سبز-آبی) های دلنشین بی هیچ نشانی از “نارسی سیزم” و خود محوری در پارادکسی هوشمندانه در “فردیت ِ زیستهٔ خویش”، درد و شادی و دغدغه هائی “همگانی” را هم نه با سرکشی و فریاد و هیاهو که ملایم و نجیب “فریاد” می زند.

اسفند ۹۲

http://www.pellemag.com/?p=913

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *